باهنر: فقط یک لیست بیرون می آید/ با عارف مرتب جلسه دارم/ برخی نمایندگان تهران را سوپرمارکت سر کوچه شان هم نمی شناخت/ موافقم که مردم لیستی رأی بدهند
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۸۲۸۷۶
به گزارش صدای ایران از خبرآنلاین، هم نگران است که «برخی برای چهارتا رأی در بوق ناراضی کردن مردم بدمند» هم «اطمینان می دهد که در انتخابات مجلس از تهران دو لیست اصولگرا بیرون نخواهد آمد»، هم از «معتدل شدن مواضع پایداری ها و تلاش برای جذب آنها به سازوکار وحدت» می گوید، هم بی تعارف این پالس را به آنها می دهد که «اگر لیست جدا بدهند، دیگر یک لیست مطرح نیست».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بستن لیست اصولگرایان با حضور برخی نیروهای اصلاح طلب را ایده انتخاباتی قابل قبولی نمی داند، و ضمن آن گریزی می زند به نگاهی که 20 سال است آن را تکرار می کند که «صالح مقبول» بر «اصلح غیرمقبول» ارجحیت دارد» این جملات بخشی از مصاحبه یک ساعته با محمدرضا باهنر است که این روزها یک پایش در جلسات شورای وحدت است و پای دیگرش در جلسات مشترک با جامعه روحانیت.
مهندسِ اصولگرا که چند سالیست دور از پارلمان به رتق و فتق امور اصولگرایان از جایگاه دبیرکلی جبهه پیروان مشغول است، در این گفتگو نه فقط پیروزی اصولگرایان در انتخابات اسفندماه را صددرصدی ندانست که حتی به رفقا و برادران اصولگرایش هشدار داد که در حالتی از «خوف و رجا» باشند. او از جلساتی که مرتبا با عارف دارد گفت و از رفت و آمدهای دوستانه اش با لاریجانی و ناطق.
مشروح گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانید؛
آقای مهندس! چند روز پیش آقای تاجگردون مهمان خبرآنلاین بودند، سوال ما از ایشان این بود که چرا عیار مجلس پایین آمده و عملکرد آن ضعیف شده است، پاسخ شان این بود که این مجلس «آقا» ندارد، و یک مصداقشان برای این کلمه هم شما بودید. سوال من این است که سررشته این آقا نداشتن مجلس دهم را کجا دنبال کنیم، بگوییم دستپخت شورای نگهبان است که با روند بررسی صلاحیت ها صدای مردم و سیاسیها درآمده است؟ یا اصولگراها آنقدر درگیر اختلافات و گاها تندروی شدند که فضا را به این سمت بردند؟ یا اینکه اصلاح طلبان با اینکه می دانستند رد صلاحیت ها در این جریان زیاد خواهد بود و چهره های شاخص شان رد می شوند اما پلن و لیست دومی نداشتند و یک شبه لیستی را با این چهره ها بستند؟ یا اصلا توپ را در زمین مردم بیندازیم که نا آگاه هستند و تحت تاثیر جو و تبلیغات انتخاباتی یکباره به یک لیست رأی می دهند و برایشان مهم نیست که مثلا در لیست کناری به عنوان مثال آقای توکلی یا مصباحی مقدم هست؟
ابتدائا می خواهم دفاعی از مجلس دهم بکنم،در این مجلس ما آدم های پارلمانتاریست و سابقه دار قوی، کم نداریم، اتفاقی که در مجلس دهم افتاد و در مجلس های قبلی نبود این است که شاید اولین مجلسی است که بعد از انقلاب تشکیل شده که فراکسیون اکثریت را ندارد و سه فراکسیون اقلیت دارد. اصولا در ترمینولوژی سیاسی دنیا دولت های ائتلافی و مجالس ائتلافی نمی توانند قوی ظاهر شوند و عموما ضعیف هستند چرا که حتما برای اینکه رای اکثریت را داشته باشند ناچارند یک تعاملاتی را با هم داشته باشند. نه صرفا تعاملات مالی بلکه تعاملات سیاسی، فرهنگی و ...
معمولا هم در این تعاملات قوی ظاهر نمی شوند. آقای تاجگردون به من لطف داشتند اما اگر من هم در همین ترکیب مجلس بودم معلوم نبود خیلی تاثیری در بهبود وضعیت داشته باشم یا خیر.
برمیگردیم به سناریوهایی که شما مطرح کردید، ما متاسفانه چند حزب قوی و کارآمد در سراسر کشور نداریم، حتی فراکسیون های مجلس هم کاملا شناورند وچهار چوب ندارند من بارها و بارها گفته ام و الان هم تکرار می کنم من به آقای دکتر عارف احترام می گذارم، با اینکه ممکن است در یک جریان فکری نباشیم اما این سوال خیلی روشن وجود دارد که جوابی هم ندارد و آن هم این است که چطور وقتی صد و چهل نفر از نردبان لیست امید به مجلس رفته اند زمانیکه آقای عارف کاندیدای ریاست می شود صد و چهار نفر به ایشان رای می دهند، آن سی و شش نفر کجایند؟ مثل اینکه عده ای نذر می کنند بروند مجلس و برایشان اهمیتی ندارد از چه نردبانی بالا بروند خیلی هم فرقی نمی کند که آقای عارف نردبان را گذاشت یا آقای حداد یا...
برایشان مهم نیست چون فقط نردبانی برای ورود به مجلس می خواهند، برای همین هم بعد از اینکه به مجلس راه پیدا کردند به زیر نردبان می زنند و این گرفتاری نتیجه همان فقدان چند حزب قدرتمند، فراگیر و پاسخگو است که این افراد با پشتوانه آنها راهی پارلمان شوند و بعد هم پاسخگو باشند. البته آن سیستم های سیاسی که حزب قدرتمند دارند هم یک نماینده می تواند تغییر حزب بدهد ولی تغییر حزب دادن کلی هزینه دارد و کار ساده ای نیست، مثلا کسی که تا دیروز در حزب دموکرات بوده است امروز در حزب سوسیالیست برود ولی با هزینه بسیار نه به راحتی. ولی اینجا چون حزب چهارچوب و مرز ندارد، افراد مرتب شناور هستند.
من حتی می توانستم پیش بینی کنم فلان وزیر چند رأی از مجلس می گیرد
یک زمانی که فراکسیون اکثریت در مجلس داشتیم، من حتی هم می توانستم پیش بینی بکنم که فلان موضوع یا فلان وزیر در مجلس چند رای می اورد، یعنی با درصد تخمین پنج یا شش درصد پایین بالا می توانستم پیش بینی کنم ولی در این وضعیت فراکسیون های مجلس دهم اصلا نمی توانیم پیش بینی بکنیم.
مثلا اواخر سال ۹۶ بود که ظرف یک ماه همین مجلس دهم سه وزیر را استیضاح کرد بعد به صحن آوردند وبحث کردند، هر سه تا بیش از روز اول رای آوردند خب این مجلس اگر بخواهد اینجوری عمل کند معلوم است که هم از چشم سیاسیون و هم از چشم مردم می افتد. باز هم تاکید می کنم این نکته خیلی ارتباطی با اشخاص حقیقی در مجلس ندارد.مشکل ساختاری است.
در واقع دو مشکل اساسی وجود دارد؛ یک مشکل این است که مجلس فعلی فراکسیون اکثریت ندارد، ثانیا فراکسیون های اقلیت آن هم شناورند یعنی پایین مخروط نماینده ها مرتب از این جریان به آن جریان رفت و آمد می کنند.
موافقم که مردم لیستی رأی بدهند
اما در رابطه با مردم که گفتید چرا لیستی رأی می دهند. من اتفاقا موافقم که مردم لیستی رای بدهند، ببینید در کشور ما پنج الی شش شهر هستند که مردم لیستی رای می دهند، در تهران تقریبا صد در صد است و در کلان شهر ها هم لیست خیلی موثر است اما در حوزه های انتخابی تک نفره عموما لیست معنا ندارد، اشخاص حقیقی با یکدیگر رقابت میکنند یک وقت هایی رقابت قومیتی است یک وقت هایی صنفی است یک وقت هایی بالاشهر و پایین شهری است ولی عموما آدم ها با آدم ها رقابت می کنند. در تهران امضاها با هم رقابت می کنند، یک امضا این طرف است و یک امضا آنطرف. مردم به امضاها رای می دهند، اگر انتخابات ما در سراسر کشور حزبی بشود همه جا اینجوری می شود یعنی مردم بلاخره یا به حزب «الف» رای میدهند یا حزب «ب». اتفاقا اینکه مردم در تهران به لیست رای میدهند یک گام رو به جلو است.
چرا ۱۴۰ نفر با لیست مجلس به مجلس می روند ولی ۱۰۴ نفر به ریاست عارف رای می دهند
مردم گاهی لیستی هم رأی می دهند، نکته این است که خب مثلا شورایعالی اصلاح طلبان که می گویند یک عده از نردبان ما بالا رفتند لااقل در ادامه حساب کشی هم بکند، یا مثلا جبهه متحد اصولگرایان وقتی با لیست عده ای را راهی مجلس می کند بعدش پای حساب کشی هم بایستد یا صاحبان آن امضاها چقدر بعد از اینکه کاندیداهایشان راهی مجلس شدند آنها را مجبور به پاسخگویی می کند. آنچه دیده می شود این است که این افراد رها می شوند و بعد هم با تصمیمات شخصی شناور می شوند یک روز به این سمت یک روز به آن سمت.
همانطور که گفتم عده ای نذر کرده اند به مجلس بروند و اصلا برایشان مهم نیست که از چه راه و پنجره ای وارد شوند، این کار در عالم سیاست یک کار کم ارزش است. وقتی من می گویم آقای عارف در مجلس صد و چهار رای آورده است خب درست است که من از نظر سیاسی خوشحال می شوم ولی می خواهم بگویم اصلا چرا این اتفاق می افتد که صد و چهل نفر با حمایت آقای عارف به مجلس می روند ولی صد و چهار نفر به ایشان رای میدهند آن سی و شش نفر کجایند و ...
بیست سال از که می گویم «صالح مقبول» بر «اصلح غیرمقبول» ارجحیت دارد
یعنی با تجربه لیست امید که فقط اصلاح طلبان در آن نبودند و می گویید نتیجه خوبی هم نداشت، این ایده برخی اصولگرایان که شاید ما هم برای انتخابات مجلس یازدهم به سمت مشابه چنین لیست هایی برویم و صرفا ارزشی و انقلابی بودن مهم باشد نه اصولگرا یا اصلاح طلب بودند، نباید ایده درستی از نگاه شما باشد.
این دیدگاهی که اصولگرایان دارند حتما مقداری رای در کشور دارد اما باید دید که آیا این رای میتواند اکثریت مجلس را تصاحب کند یا نه. من با انقلابی و ارزشی بودن مخالف نیستم اما میخواهم بگویم از افراد انقلابی و ارزشی باید حمایت بکنیم که امید داشته باشیم رای لازم را برای مجلس دارند، از بیست سال پیش گفته ام باز هم تاکید می کنم و می گویم که ما در انتخابات باید «صالح مقبول» را به «اصلح غیرمقبول» ترجیح بدهیم. چرا که اینجا یک طرف ماجرا رای مردم است.
ببینید زمانی هست که می خواهیم کسی را منصوب بکنیم مثلا وزیر کشور می خواهد استانداری را منصوب بکند پس باید صالح ترین و کارآمدترین فرد از نظر خودش را انتخاب کند ولو اینکه مردم آن منطقه خوششان نیاید مثلا کرمانی ها شاید علاقه مند باشند که استاندارشان کرمانی باشد ولی وزیر کشور به این جمع بندی می رسد که اگر یک استاندار آذری به آنجا برود مفیدتر است، پس منصوب می کند، اشکالی هم پیش نمی آید و بعد از مدتی هم نشان می دهد که کارآمدتر است اما موقع انتخابات که یکطرفش رای مردم است، اگر یک جریان سیاسی بگوید که من دویست و نود آدم بسیار خوب و انقلابی معرفی می کنم ولو اینکه هیچ رایی نیاورند خب اینکه به درد انتخابات نمی خورد.
در انتخابات باید کسی را کاندیدا کنیم که هم صالح باشد و هم رای بیاورد البته آنطرفش هم یک خط قرمزی دارد که ممکن است در یک منطقه به یک جمع بندی برسیم که مثلا الا و لابد یک اصلاحطلب رای می آورد ولی این دلیل نمی شود که ما بیایم و از آن اصلاح طلب حمایت کنیم ما حتما آنجا یک کاندیدا معرفی می کنیم ولو اینکه می دانیم شکست می خورد ولی در انتخابات هستیم. در جاهای دیگر انتخابات را می بَریم، یکجای دیگر ممکن است ببازیم. مساله این است که در انتخابات باید صالحی انتخاب بشود که امکان رای آوریش بالا باشد حالا اینکه برخی اصولگرایان میگویند که می خواهند چهره های انقلابی را در لیست بگذارند یا اینکه فکر کردید من مخالف این قضیه هستم نه من مخالف نیستم، من فقط می گویم کسانی را باید بگذاریم که هم اصول مان خدشه دار نشود هم امکان رای آوریشان بالا باشد.
در تهران برای کسی نمی صرفد که رأی بخرد
آقای باهنر! شما در یکی از مصاحبه هایی که قبلا با خبرآنلاین داشتید این نگرانی را مطرح کردید که شاید در سال ۱۴۰۰ یک شومن رئیس جمهور شود. سوال من این است که با این رویه ای که داریم پیش میرویم احتمالش را میدهید که در سال ۹۸ هم در مجلس ترکیبی از شومن ها، سلبریتیها و پوپولیستها را شاهد باشیم؟ در همین شرایطی که شعار نه اصولگرا و نه اصلاح طلب هم دارد مطرح می شود، این نگرانی را در پارلمان هم احساس میکنید؟
نه. ببینید در انتخابات مجلس همانطور که اشاره کردم، تقریبا بین صد و شصت تا صد و هفتاد کرسی، متعلق به حوزه های انتخابیه تک نفره است. در حوزه های تک نفره اشخاص حقیقی با همدیگر رقابت می کنند، اینطور نیست که یک آدمی در یک منطقه مثل ستاره سهیل یکدفعه ظهور پیدا بکند و یک سونامی راه بیافتد و یک رای به نفعش جمع شود.
حتی اگر بحث رای خریدن هم مطرح باشد مثلا در تهران اصلا برای کسی نمی صرفد که رای را بخرد. اما در منطقه ای که دوازده هزار نفر یا ده هزار رای می دهند تا نماینده به مجلس بفرستند آنجا بله ممکن است بروند و رایی را بخرند اما در جایی که طرف باید یک میلیون رای بیاورد، باید هر رایی را چند بخرد؟ در واقع هرچقدر حوزه انتخابیه بزرگتر می شود این مصیبت ها کمتر می شود اما عکسش هم هست.
برخی نمایندگان تهران را سوپرمارکت سر کوچه شان هم نمی شناخت
در این جو و فضا، عده ای که احتمالا ناشناس و یا ناکارآمد هستند یا آزمایش نشده اند می توانند به مجلس هم بروند. همان مثالی که شما زدید، من قصد توهین ندارم اما مثلا از حوزه انتخابیه تهران یکسری آدم هایی که سوپر مارکت سر کوچه شان هم آنها را نمی شناسد به مجلس رفته اند و یک آدم هایی هم هستند که یک میلیون رای واقعی آورده اند ولی به مجلس راه پیدا نکرده اند. با وجود این شرایطی که مطرح کردم باز هم اما آن نگرانی که مجلس دست آدم های تازه به دوران رسیده یا واژه هایی که نمی گویم تا توهین نشود، بیفتد، من این احتمال را خیلی ضعیف میدانم.
گفتند باهنر سلطان چای ایران است ولی پاسخی ندادم چون...
به بحث خریدن رأی اشاره ای شد، نفوذ پول و رانت های پشت پرده در انتخابات خصوصا در چند دوره اخیر تبدیل به معضل نهادهای نظارتی و اجرایی شده است. کاندیداهایی که با پول های پشت پرده به مجلس می رسند و بعد به جای قانونگذاری یا نظارت، وظیفه خود را پول سازی برای آن پشت پرده ها می بینند، خود شما چقدر این خطر را حس می کنید؟
اول باید بگویم که واقعیت با به اصطلاح فضایی که به وجود می آید متفاوت است. یک زمانی در کشور فضای مجازی انقدر پررنگ نبود، کاربر نبود، تکنولوژی پیشرفت امروزی را نداشت و... مثلا بیست سال قبل در جامعه مهندسین یک دوستی داشتم که یک وقتی با هم اختلاف سیاسی پیدا کردیم و ما عذر ایشان را خواستیم. ازآنجا که ایشان دست به قلمش خوب بود در سایتی نوشت که باهنر سلطان چای ایران است، بعضی ها به من گفتند برو و پاسخش را بده، من گفتم این حرف به گوش ملت که نمیرسد یک سایتی هست که چهار تا بازدید کننده دارد که آن ها هم که نگاهش میکنند باهنر را میشناسند،در عین حال پاسخی که من دادم این بود که اقلا ماهی یک کیلو چای را به ما برساند که لازم نباشد بروم از سوپرمارکت کوچه خرید کنم (خنده).
گاهی فکر می کنم که اگر آن اتفاق الان باشد، مثلا یکدفعه پنج سایت پرکاربر باهم بگویند که باهنر سلطان چای در ایران است چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ الان اگراین فضا راه بیفتد خیلی سخت است که آدم بخواهد جمعش کند. بنابراین اینکه می گویید هشدارها و حرف ها درباره نفوذ پول در انتخابات زیاد مطرح شده است، من فکر نمیکنم که حرف و حتی انجامش زیاد شده است چون واقعیت تغییری نکرده بلکه فضای تبلیغی سنگین شده است. البته این فضای تبلیغی از یک جهاتی خوب است چرا که می تواند بازدارنده باشد اما از یک طرف هم می تواند اغوا کننده باشد یعنی می تواند یک فضایی را که خیلی هم مسموم نیست مسموم نشان بدهد، در این زمینه کاربرانی که تولید فکر و تولید مطلب می کنند می توانند کمک کنند.
شنیده ام ۱۵ هزار نفر می خواهند برای انتخابات مجلس ثبت نام کنند
من یک نوع نگرانی دیگر هم برای انتخابات در کشورمان دارم. در حال حاضر فضای نارضایتی در کشور وجود دارد؛ نارضایتی در اقتصاد، اشتغال و مسائل دیگر. این گونه که من شنیده ام این دوره درحدود پانزده هزار نفر برای مجلس می خواهند ثبت نام کنند و همه شان هم میخواهند بروند و خدمت بکنند(خنده) یعنی به ازای هر کرسی مجلس پنجاه نفر.
نگرانم برخی برای چهارتا رأی در بوق ناراضی کردن مردم بدمند
از این پانزده هزار نفر چهارده هزار و هفتصد نفر ناکام می مانند چون مجلس ما حدود سیصد کرسی بیشتر ندارد، یک عده از این تعداد صلاحیتشان تایید نمی شود، عده ای هم در انتخابات رای نمیآورند. در کل نود و هشت درصدشان موفق نمی شوند، بنابراین از الان برای اینکه موفقیتشان را بالا ببرند شروع می کنند بیشتر در بوق ناراضی کردن مردم بدمند، به دولت به مجلس به قوه قضاییه به همه حمله می کنند به این امید که بر این موج نارضایتی سوار بشوند و چهارتا رای بیشتر بگیرند این یکی از نگرانی های من است که خیلی هم ربطی به جریانات سیاسی ندارد، اگر الان مردم بیست درجه ناراضی هستند اینها تلاش می کنند با شایعات و دروغ ها این درجه را به ۳۰ برسانند به این امید که بر موج نارضایتی سوار بشوند و چهار رای بیشتر بگیرند، بنابراین وزارت کشور، شورای نگهبان، مقامات بالا و رسانه ملی باید این مساله را مدیریت بکنند که کشور وارد این فضا نشود، انتخابات باید یک فضایی باشد برای شادابی برای طراوت برای مسابقه در خیرات نه در دمیدن یاس و ناامیدی به جامعه.
برخی اصلاح طلبان مظلوم نمایی می کنند
البته فقط این کاندیداهای ناشناسی که آرزوی رسیدن به مجلس دارند نیستند که ممکن است به این شیوه متوسل شوند، مثلا آقای حدادعادل مدتی قبل گفتند این نارضایتی مردمی می تواند برگ برنده اصولگراها در انتخابات باشد.یعنی تاکتیک برخی طیف های سیاسی هم است و ...
ببینید من هر دو طرف را می گویم، قبل از اینکه شما مثال بزنید و بگویید اصولگرایان بیشتر هستند و اصلاح طلبان کمتر هستند یا برعکس من خودم مثال زدم. من نمی خواهم افراد را قضاوت کنم اما میخواهم بگویم هر کسی ممکن است وارد چنین فضایی شود برای اینکه رای بدست آورد. برخی اصولگرایان به آن نحو، برخی اصلاح طلبان هم مظلوم نمایی می کنند که نمیگذارند وارد انتخابات یا مجلس شویم یا برخی می گویند کارهای روحانیت به ما ارتباطی ندارد، بهرحال هرکدام اینها فرافکنی است.
با لاریجانی، ناطق و قالیباف مذاکره انتخاباتی نداشتم/ با عارف مرتب جلسه دارم اما...
آقای مهندس! شما به جلسات شورای وحدت می روید، جلساتی را هم جامعه روحانیت با جبهه پیروان دنبال می کند، گفته می شود یکسری جلسات هم با آقایان قالیباف، لاریجانی و ناطق نوری هم داشتید، اینکه همزمان در چند زمین دارید بازی می کنید، قرار است در نهایت به چه نتیجه ای برسد؟ قرار است ببینید در نهایت شورای وحدت کارآمد است که بروید سمت شورای وحدت؟ یا دوگانه جبهه پیروان و جامعه روحانیت قرار است محور شود. به نظر می رسد در جایگاه دبیرکلی جبهه پیروان در حالتی از اجبار به سر می برید که در تمامی سازوکارهای انتخاباتی تعریف شده حداقل رفت و آمد داشته باشید. و از جبهه پیروانی که دبیرکلش آقای باهنر است هنوز این پالس داده نشده که سازوکار این جبهه در انتخابات ۹۸ چیست؟
در مورد آن چهره هایی که شما گفتید مذاکره داشتم باید بگویم من با آقای ناطق و لاریجانی دوست هستم و می آییم و می رویم اما مذاکره انتخاباتی نداشتم. یا مثلا با آقای عارف مرتب جلسه دارم ولی تعبیر و تفسیر انتخاباتی نشود. یا آقای قالیباف هم در جلسات جامعه اسلامی مهندسین سخنرانی داشته اند و روابط خوبی با هم داریم اما موضوع این جلسات و گپ و گفت ها انتخابات نیست.
وحدت در جریان اصولگرا سخت است اما...
اما برای پاسخ به سوال شما باز برمی گردم به حرف هایی که ابتدا مطرح کردم. در غیبت چند حزب قدرتمند و فراگیر، متاسفانه در همه جناح هایمان یک مشکل داریم و آن هم اینکه به انتخابات که نزدیک می شویم هفتاد الی هشتاد درصد از انرژیمان را صرف وحدت خودمان می کنیم و این در همه دوره های انتخاباتی تکرار می شود. اصلاح طلبان هم این مشکل را دارند، ما هم این مشکل را داریم، اعتدالیون هم این مشکل را دارند، چون چند حزب چهارچوب دار ظابطه مند وجود ندارد و فرآیند ها روشن نیست. هر دوره مجبوریم دور هم بنشینیم، یک دوره اسمش می شود، جمنا، یک دوره می شود شورای وحدت یک دوره می شود، شورای وفاق.
اسم ها تغییر می کند اما اصل موضوع تنها یک چیز است؛ ما هر دوره یک چشماندازی داریم برای اینکه بتوانیم همه اصول گرایان را دور هم جمع کنیم اما آیا به نتیجه میرسیم؟ نه، گاهی اوقات این وحدت هشتاد درصد محقق می شود، گاهی هفتاد و پنج درصد، گاهی اوقات شصت درصد.حتی گاهی وحدت به نود درصد هم می رسد. ما این تلاش را برای رسیدن به وحدت باید انجام بدهیم و چاره ای هم نداریم. این تلاش ها هم فقط مختص ما اصولگرایان نیست، اصلاح طلبان هم باید همین رویه را داشته باشند. این مشکل هم بخاطر وجود نداشتن یک حزب ضابطه مند و قاعده مند است که ما هشتاد درصد از انرژیمان صرف وحدت درونیمان می شود و وقتی از نفس افتاده ایم باید با رقیبمان رقابت کنیم و آن بیست درصد انرژی باقی مانده مان صرف رقابت می شود این جلساتی که شما اشاره کردید همه اش در همین راستا است.
اطمینان می دهم که در انتخابات مجلس از تهران دو لیست اصولگرا بیرون نخواهد آمد
همه دوستان اصول گرا به این جمع بندی رسیدهایم که باید وحدت داشته باشیم این وحدت هم وحدت سختی است. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مهدوی کنی را که می گفت این وحدتی که می گوییم در اصول گرایان است اصلا وحدت موضعی و وحدت فلسفی نیست یک ائتلاف است معنایش این نیست که مثلا ما با تندروهای اصول گرا یا با لیبرال های اصول گرا مواضعمان را تغییر بدهیم و به هم برسیم ممکن است در مواضعمان با هم اختلاف داشته باشیم اما الان به یک ائتلاف میرسیم و همه مان ضرورت ائتلاف را درک کرده ایم. یک اطمینان به شما می دهم که حتما در انتخابات اسفندماه از تهران دو لیست اصول گرا بیرون نمیآید.
قطعا یک لیست؟
فقط یک لیست بیرون می آید. البته ممکن است از همین یک لیست هم ده درصد من ناراضی باشم بیست درصد یک جریان دیگر ناراضی باشد یکی دیگر سی درصد ناراضی باشد و هیچ کس هم وجود ندارد که از لیست نهایی، صد درصد راضی باشد.
اصولا دولت های ائتلافی هم ممکن است با قدرت نتوانند خودشان را جلو ببرند. شما در نظر بگیرید اصول گرایان در یک مسیر و ستون صد متری کنار هم ایستاده اند، به بیست متر اول اگر بگوییم برو کلاه را بیاور می روند سر را می آورند. بیست متر آخر هم حاضرند در یک نقطه و شب تاریک در گوشتان آرام بگویند که ما اصول گراییم ولی شما به کسی نگویید. واقعا هم اصول گرا هستند ولی محافظه کارند و نمیخواهند مواضع شان روشن شود.
هنر این است که بتوانیم این صد متر را با هم به یک نقطه برسانیم. این بهم رساندن هم از نظر فلسفی و اعتقادی نمی شود ولی به شکل ائتلافی می شود، البته آخرش هم ممکن است در این صد متر بیست مترش نیایند و ما با هشتاد درصد به جمع بندی برسیم. این تلاش هایی که شما سوال کردید همه در راستای ایجاد این وحدت هستند.
مثلا مصداق این بیست متر اول که می گویید برو کلاه بیاور سر را می آورند، پایداری هایی هستند که می گویند وقتی تنها می آییم وسط، احتمال موفقیت لیست مان بیشتر است، من متوجه نشدم چطور شما با اطمینان می گویید اصولگرایان در تهران با یک لیست وارد انتخابات می شوند. تا همین جای قضیه می شود از مواضع پایداری ها استنباط کرد که لیست جدا بدهند.
ببینید موقعی که من می گویم یک لیست اصول گرا بیرون می آید اصلا به این معنی نیست که لیست های دیگری وجود ندارد. در تهران همیشه اگر بخواهیم حساب بکنیم سیصد لیست در می آید مثلا ما یک لیست سی نفره میبندیم پنج نفر یک گوشه ای با هم می روند با همدیگر به تفاهم میرسند از این سی نفر، پنج اسم را حذف می کنند و اسم پنج نفرخودشان را اضافه میکنند و یک کاغذ هایی را منتشر میکنند اما این لیست ها اصلا صدایش ، تصویرش و شکلش به گوش مردم نمی رسد. شما لیست های دوره گذشته تهران را ببینید، نفر آخر دویست و پنجاه عدد رای آورده یعنی خود قوم و خویش هایش هم به او رای نداده اند، اینها که اسمشان لیست نیست.
پایداری ها اگر هم لیست جدا بدهند، دیگر یک لیست مطرح نیست
به پایداری ها اشاره کردید. انشالله که می نشینیم و آنها را قانع می کنیم و وارد سازوکار وحدت می شوند، بر فرض هم که نیایند من بحثم این است که این لیست دیگر یک لیست مطرح نخواهد بود کما اینکه در دوره گذشته هم لیست هایی هم که خودشان را مسما به عنوان اصول گرایی می کردند حتی به سی الی چهل تا لیست می رسید ولی لیست مطرح یکی است.
من به شما چهار عدد جالب می گویم شما آن را تحلیل کنید، در انتخابات مجلس دهم، در تهران نفر اول ، آقای عارف یک ملیون و هفتصد هزار رای آورد و نفر سی ام آقای هاشم زایی یک ملیون و هفتاد هزار رای آورد. نفر سی و یکم آقای حداد یک ملیون و پنجاه هزار رای آورد و نفر شصتم یعنی آخرین نفر لیست دوم ششصد و پنجاه الی شصت هزار رای آورد جالب است که نفر شصت و یکم یعنی آقای سیدمهدی هاشمی که آدم مشهوری هم بود، سابقه نمایندگی، ریاست کمیسیون عمران و ریاست نظام مهندسی را هم داشت، دویست و پنجاه هزار رای داشت. یعنی یک دفعه پانصد هزار رای ریخت، این سرنوشت لیست های بعدی است میخواهم بگویم این اعداد را باهم مقایسه کنید یعنی نفر پنجاه و نه و شصت حد فاصلشان ده هزار رای است ولی نفر شصت با شصت و یک فاصله اش چهارصد الی پانصد هزار رای است بنا براین اصلا لیست های بعدی مورد توجه قرار نمی گیرند.
تاکتیک خاصی برای وارد کردن پایداری ها به ائتلاف نداریم
آقای باهنر! اصولگرایان برای پایداری برنامه خاصی دارند که آنها را با ائتلاف همراه کنند؟ مثلا اخیرا خود پایداری ها از برنامه انتخاباتی جبهه شان حرف زدند و حتی اقای طلایی هم گفته بودند که خبرهایی داریم که جلیلی جلسات شورای وحدت را نمی آید و قرار است به عنوان سرلیست پایداری ها وارد انتخابات شود...
ببینید اینها همه بحث ها و تلاش هایی است که دارد انجام می شود، برنامه خاص مثلا یک تاکتیک خاصی یا یک شگرد خاصی که آنها را وارد ائتلاف کنیم که نداریم، همه اش بحث و گفت و گو است. خب معلوم است اگر ما بخواهیم یک آدمی را در لیست بگذاریم و او بگوید نمی خواهم ما حقی نداریم حتی از لحاظ قانونی هم حقی نداریم که او را در لیست بگذاریم .اما حالا اینکه شما فکر کنید ما یک شگرد خاصی داریم یا یک تاکتیک خاصی داریم ، خیر همچین چیزی نیست همه اش بحث و گفت و گو است ما به دنبال این هستیم که اصول گرایان به یک وحدتی برسند و چشم انداز ما یک وحدت صد در صدی است . آیا نود درصد موفق می شویم یا هشتاد و پنج درصد ، کمتر یا بیشتر این بستگی به گفت و گو ها و رایزنی ها دارد. مواضع پایداری ها خیلی معتدل تر شده است
شورای وحدت برخلاف اسمش یک فیلتری را جلوی درب ورودی اش گذاشته و اجازه نمی دهد هر کسی وارد جلساتش شود، خودشان یک سری آدم ها را گزینش می کنند که شما بیایید بنشینید و وحدت کنیم. حتی خود شما اعتراض کرده بودید که چرا طیف آقای لاریجانی دعوت نمی شوند. از آن طرف آقای حداد که از چهره های کلیدی این شوراست جریانات را تقسیم به انقلابی – غیرانقلابی و اسلام گرا-غیراسلام گرا می کند. کلیدواژه هایی که خودش یک فیلتر دیگر است. به نظر می رسد این شورا بیشتر از آنکه داعیه دار وحدت باشد یک رویکرد شبه پایداری و جزم اندیشانه به موضوع وحدت دارد، به نظرتان خروجی این شورا وحدت حداکثری خواهد شد؟
بالاخره هر سازوکار و کاری را شخصی پایه گذاری می کند و این موسس هر چه قدر که بخواهد دامنه نفوذش را بزرگتر کند باید جامعه پذیرتر باشد، همین دوستان پایداری هم که شما میفرمایید به نسبت روز اولشان تا به امروز مواضعشان خیلی معتدل شده اند. به عنوان مثال موقعی که یک کوهی را می شکنیم تمام سنگ های آن تیز است اما وقتی در رودخانه قرار میگیرند بعد از دو سال الی سه سال همه شان نرم می شوند. این طبیعی است که وقتی حزبی یا سازوکاری جدید تاسیس می شود سلبی است و جزمی فکر می کند. یک تعبیر بسیار زیبا را حضرت آقا داشتند که من عین جملاتشان را یادم نیست با این مضمون که اصول گرایی یک چیزی باید باشد بین آرمان گرایی و واقع گرایی . یک عده هستند که می گویند ما صد در صد آرمان گرا هستیم ولی در میدان عمل می بینند که کار جلو نمی رود، آرمانی یعنی بروی بالای ابرها زندگی بکنی مثل خانم هایی که اوایل ازدواجشان منتظر یک شاهزاده سوار بر اسب سفید هستند ولی بعد از مدتی واقع گرا می شوند(خنده).
من عرضم این است که جبهه پیروان هم اگر موسس شورای ائتلاف بود، روزهای اول مواضعش کاملا منطبق بر مواضع جبهه پیروان بود اما هر چه قدر که دامنه گسترده تر می شد مجبور بودیم مواضعمان را معتدل تر کنیم. وضعیت الان شورای وحدت هم همین است، من با همین وضعیت فعلی می گویم که امید داریم انشاالله شورای وحدت یک دامنه هشتاد و پنج الی نود درصدی بگیرد و یک لیست هم بیشتر در تهران نداشته باشیم. البته اینها تحلیل سیاسی است حالا اگر یک اتفاق غیر معمول بیفتد یک بحث جداست.
اصولگرایان با تکیه به ۱۶ میلیون رای انتخابات ۹۶، خیلی برای رقیب کُری می خوانند و می گویند شانس پیروزی شان در انتخابات مجلس بالاست. درحالیکه آرای انتخابات ریاست جمهوری متفاوت از انتخابات مجلس است که مسائل قومی و نژادی خصوصا در حوزه های انتخابیه کوچک تاثیرگذارند. به نظر شما آن ۱۶ میلیون رای پشتوانه محکمی برای کری خوانی برای رقیب و پیروزی اصولگراهاست؟
بببینید واقع گرایی عکس این قضیه را می گوید، یک مثال می زنم، اصولا انتخابات ما اکثریتی هست، نه تناسبی. در همین دوره گذشته تهران چهل و پنج درصد ما رای آوردیم پنجاه و پنج درصد اصلاح طلبان. اما آنها سی نفر را به مجلس فرستادند و ما هیچ فردی را راهی مجلس نکردیم. خیلی از کشورها هستند که انتخابات در آنجا تناسبی است یعنی موقعی که می گویند این جناح چهل درصد رای آورده و آن جناح شصت درصد ، بنابراین چهل درصد کرسی نمایندگان برای این و شصت درصد برای آن جناح است. که البته این روش اشکال دارد. بعضی مواقع هم یک جریان با شصت درصد رای، کل لیست تهران را می برد که باز هم اشکال دارد یعنی چهل درصد مردم تهران در آن دوره نماینده ای در مجلس ندارند در حالیکه آن چهل درصد باید به اندازه خودشان نماینده داشته باشند به این می گویند انتخاب تناسبی .
اصولگرایان حتما نباید از پیروزی شان در انتخابات اسفند مطمئن باشند
مثلا در عراق هر حزبی که برنده می شود به نسبت آرای برنده شدنش نماینده به پارلمان می فرستد . فرق انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس این است که ریاست جمهوری نتیجه متراکم دموکراسی است و مجلس نتیجه پخش شدن دموکراسی است. اگر ما شانزده میلیون رای را داشته باشیم خیلی بیش از چهل درصد کرسی های مجلس را میتوانیم بر طبق یک محاسبه آماری بگیریم. اما اگر بحث تحلیل سیاسی باشد من به یک توصیه ای از بزرگان دینی اشاره می کنم که می گویند مسلمان همیشه باید در حالت خوف و رجا باشد یعنی اینکه نگران اعمال بدش باشد و هیچ موقع هم ناامید نباشد، امیدوار به مغفرت الهی باشد. من میخواهم بگویم در عالم سیاست هم اینگونه باشیم ، اگر همین گروه اصولگرایان مطمئن باشند که مثلا بخاطر اینکه دولت آقای روحانی خوب کار نکرده و مجلس دهم قوی ظاهر نشده پس این دفعه حتما اصولگرایان پیروز می شوند، این تفکر اولین نقطه شکستشان است. اصول گرایان حتما نباید از پیروزی شان مطمئن باشند بلکه باید این حالت خوف و رجا را باید داشته باشند همه جریانات سیاسی باید احتمال شکست خودشان را و پیروزی شان را داشته باشند و تلاش خودشان را برای پیروزی بکنند.
من نمیدانم سخنان آقای حداد چه بوده است چون گاهی وقت ها رسانه ها چیز دیگری برداشت می کنند اما بحث من این است که اصولگرایان حتما نباید به پیروزی شان مطمئن باشند و البته ناامید هم نباید باشند اطمینان صد در صد و ناامیدی صد در صد هر دو منجر به شکست می شود. باید در نقطه ای بایستند که هم خوف داشته باشد هم امید.
دوره لیدری شخصی و فردی گذشته است
آقای باهنر! شما رقابت لیدری با آقای حداد عادل دارید؟ برخی اصولگرایان این روزها بحث رقابت بین شما و آقای حداد بر سر لیدری اصولگراها را مطرح می کنند، وزنه کدامتان برای لیدری سنگین تر است؟ اساسا فکر نمی کنید دوره لیدری فردی به پایان رسیده باشد؟
من مدتها قبل گفته ام و باز هم تکرار می کنم اصلا دوره لیدری و چهرههای حقیقی کاریزما تمام شده است. یک زمانی در کشور یک نفر یک حرفی را می زد کلی آدم دنبالش میرفتند اشکالی هم نداشت. معتقدم به غیر از جایگاه رهبری که سمبل وحدت کشور است، فعالان سیاسی کشو باید به دنبال ساختارهای کاریزما نه اشخاص کاریزما باشند. زمانی اصول گرایان آیت الله مهدوی کنی و آقای عسگر اولادی را داشتند ولی الان دیگر ندارند من میخواهم بگویم اگر آنها در قید حیات هم بودند آلان دیگر دوره لیدری شخصی گذشته است. الان باید برویم ساختارها و سازمان ها را ایجاد کنیم. به همین دلیل من تاکید دارم ما هر مقدار که بتوانیم تشکیل سه الی چهار حزب فراگیر شناسنامه دار و پاسخگو در برابر مردم را سرعت ببخشیم، نتیجه بهتر خواهد بود. حتی عقلای اصلاح طلب هم کم کم دارند متوجه می شوند که دوران کاریزما و این حرف ها دارد تمام می شود.
مثلا اصول گرایان باید چیزی شبیه به شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان داشته باشند؟
حزب است دیگر، اسمش را هرچه می خواهید بگذارید. در دنیا به این مسئله حزب می گویند. حالا اسمش را شورای عالی میگذاریم، شورای اصلاحات می گذاریم یا ... این شوراها این مشکل را دارند که از دل آن صد نفر آدم بالا می روند ولی پنجاه نفر آنها بیشتر تابع نیستند. آن پنجاه نفر دیگر از این شوراها به عنوان وسیله و ابزار استفاده می کنند. ممکن است این سوال در ذهن شما باشد که باهنر تو که مدام می گویی حزب، حزب، حزب... چرا یک حزب در کشور راه نمی افتد. یکی از مشکلات این است که جاده یک طرفه است حالا من نمیدانم که اصلاح طلبان هم این مشکل را دارند یا نه ولی ما در جریان اصولگرا این مشکل را داریم. مثلا کرمان دو تا نماینده بیشتر نمی خواهد اما ازالان بیست نفر آمدهاند و می گویند ما اصول گراییم میخواهیم کاندید شویم، ما به عنوان یک حزب مجبوریم نهایتا از دو نفر اینها حمایت کنیم، از آن دو نفر که حمایت بکنیم میگویند اصول گرایی خیلی خوب است از آن هجده تایی که حمایت نمیکنیم میگویند اصلا اصول گرایی چیست ما میرویم و خودمان کاندیدا می شویم، یعنی جاده یک طرفه است در حالیکه حزب نهایی میکند و قاطعانه کار را تمام میکند و آن کسی که کاندیدا نیست اصلا حق ندارد در میدان انتخابات ورود کند .
قالیباف، حداد و جلیلی می خواهند در مجموعه لیدری حضور داشته باشند
پاسخ صریحی به سوال من ندادید، به نظر شما واقعا آقایان حدادعادل، قالیباف یا جلیلی به دنبال لیدری نیستند؟ من می پذیرم شما با این نگاه حزب گرا دنبال لیدری فردی نباشید ولی درباره این چهره ها هم باید همین توضیحات شما را قائل شد؟
آنها میخواهند در یک مجموعه لیدری باشند و حضور داشته باشند. ببینید اگر کسی فکر کند می تواند به تنهایی یک شخص حقیقی کاریزماتیک باشد، تحلیل اشتباهی کرده است. برای همین است که این چهره هایی که شما نام بردید همه شان در جلسه شورای وحدت می آیند، حتی آقای قالیباف با آن بیانیه ای که داده بود ولی بازهم من تردید ندارم که در جلسات وحدت خواهد ماند ، آقای حداد خواهد ماند ، بنده هم خواهم ماند و اگر اصلاح طلبان امید دارند که باهنر راهش را جدا می کند حتما دست از این امید بردارند که این اتفاق نخواهد افتاد .
جایگاه جامعه روحانیت در این مجموعه لیدری کجا تعریف شده است؟
جامعه روحانیت سخنگو دارد و بهتر است خودشان پاسخ بدهند. اما جامعه روحانیت به دنبال تغییر ساختار اساسی است یعنی دارد از جامعه روحانیت تهران تبدیل به جامعه روحانیت کشور شده است و مدعی هستند که ما در این دوره انتخاباتی پیش رو ورود به بحث مصداقی انتخابات نمی کنیم یعنی نه به دنبال لیست هستیم و نه سهمی را می خواهیم.
شورای وحدت علاقمند به همکاری با جامعه روحانیت است
در واقع این تشکل اعلام آمادگی کرده که در جهت وحدت بیشتر اصول گرایی نقشی ایفا کند. البته من بازهم تاکید میکنم وحدت را صفر یا صد نبینید، وحدت نسبت و غلظت دارد ما چشم اندازمان وحدت صد درصدی است اما ممکن است به وحدت هشتاد یا هشتاد و پنج درصدی برسیم.
یعنی فضای شورای وحدت به سمت پذیرش جامعه روحانیت است ؟ شما یک همچین فضایی را می بیند؟
بله آنها علاقه مندند که جامعه روحانیت با آنها همکاری کند.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: انتخابات باهنر صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۸۲۸۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پورمحمدی: گفتند شما بخورید و بخوابید، لیست شانا رأی میآورد /شنیدم ۴، ۵ نفر در دولت تصمیم نهایی را میگیرند /رائفیپور بیکار است، قالیباف زرنگ!
فرشته صائمی؛ «علی اصغر پورمحمدی» چهره شناخته شده ای در بین اهالی فرهنگ و هنر است اما ورودش به سیاست و انتخابات مجلس به روایت خودش به توصیه «بزرگان» بوده است نه براساس برنامه یا خواسته شخصی.
او گرچه نسبت نزدیکی با مصطفی پورمحمدی عضو محوری شورای وحدت دارد اما وارد لیست شانا شد و البته این را هم می گوید که سیدمحمد حسینی، معاون رئیسی که همسر خواهرش نیز هست در جریان کاندیداتوری او نبوده است.
پورمحمدی که چند روز مانده به انتخابات دور دوم مجلس مهمان «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود، نقدهایی به عملکرد مجلس و دولت از یک سو و برخی تصمیمات از جمله فیلترینگ دارد و می گوید؛«بخشهای ضعیف جامعه که به نان شب محتاج هستند، فیلترشکن میخرند، این چه موفقیتی است؟»
او روایتی جالب از حضورش در لیست شانا دارد و می گوید؛«به من گفتند که اگر در لیست شانا حضور داشته باشید صد در صد رأی میآورم که در نهایت صد در صد رأی نیاوردم، به من گفتند هیچ کاری نکنید شما بخورید، بخوابید و مسافرت بروید، لیست رأی میآورد.»
پورمحمدی، قالیباف را گزینه بهتری نسبت به رئیسی برای ریاست جمهوری می داند و تاکید دارد؛«قالیباف زرنگ است، با لابی رئیس مجلس میشود»
او در این گفتگو از نقش ۴،۵ نفر در تصمیم دولت روایت کرد، از همسایگی با رسایی گفت و گریزی به نقدهای رائفی پور زد، عملکرد صداوسیما در انتخابات را انتقادبرانگیز دانست و ....
در ادامه گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با علی اصغر پورمحمدی، داوطلب دوازدهمین مجلس شورای اسلامی را میخوانید؛
*****
*آقای پورمحمدی! با چه انگیزهای پا به عرصه انتخابات مجلس دوازدهم گذاشتید؟
برای ورود به انتخابات مجلس دوازدهم کلاً برنامه نداشتم. زمان ثبتنام دوستان و برخی از بزرگان توصیه کردند که بنده برای انتخابات مجلس ثبتنام کنم، البته مقداری هم زمان برد که ثبت نام کنم. به بنده گفته شد که اگر وارد مجلس شوم میتوانم در آنجا مفید واقع شوم.
برای حضور در مجلس انگیزه شخصی ندارم و دنبال شهرت و قدرت نیستم*برخی انگیزهها ملی، شخصی و...
خیر، برای حضور در انتخابات مجلس دوازدهم انگیزه شخصی نداشتم یعنی دنبال شهرت، قدرت و ثروت نیستم و بیشتر به بنده توصیه کردند که اگر به مجلس بروم برای کشور مفیدتر واقع خواهم شد.
وزیر، وکیل، رئیس مجلس و رئیس جمهور ندیده نیستم*در حال حاضر نمایندگانی وارد مجلس دوازدهم شدند که تجربه حضور در چند دوره از مجلس دارند، آیا شما خودتان را در سطح آنها ارزیابی میکنید؟ چه چیزی باعث شد که تصور کردید الان وقت آن است که وارد انتخابات مجلس شوید؟
بنده از ۶ سالگی با افراد بسیار بزرگی رفت و آمد داشتیم و آنها مهمان ما بودند، در حقیقت همیشه دوستانم از خودم بزرگتر بودند، برای مثال وقتی دانش آموز بودم، دوستانم معلم یا دانشجو بودند. به دلیل اینکه در خانواده سیاسی و مخالف حکومت بودم، میزبان بسیاری از افراد بزرگ بودیم.
با توجه به شناختی که از نمایندگان فعلی مجلس، دولت ومسئولین دارم، در بین آن افراد میتوانم طرحهایی ارائه کنم که جذابیت داشته باشند. برای نمونه بنده سال ۶۳ وارد رادیو شدم، در آنجا برنامهای به نام همراه با مردم و همگام با مسئولا را اجرا میکردیم و هر هفته مسئولین و وزرا به برنامه میآمدند، با مردم حرف میزدند و به سوالات پاسخ میدادند. لذا وزیر، وکیل، رئیس مجلس و رئیس جمهور ندیده نیستم کما اینکه با بسیاری از این افراد تعامل داشتم و با قوت و ضعفها آشنا هستم.
آیا فیلترینگ تاکنون در کشور موفق بوده؟ خیر. وقتی در عمل فیلترینگ موفق نیست و بخشهای ضعیف جامعه که به نان شب محتاج هستند، فیلترشکن میخرند، این چه موفقیتی است؟ طرف نان و گوشت بخرد، بهتر است یا اینکه فیلترشکن؟ بنابراین موفق نبوده و گیری دارد.
*چند نمونه از طرحهای جذابی که در نظر دارید در مجلس به جریان بیندازید را مطرح کنید
مجلس در زمینه تحقیق، بررسی و تعامل با پژوهشگران و اندیشمندان جامعه ضعف دارد. به این ترتیب که اگر قرار است مجلس طرح بدهد و یا دولت لایحه ارائه کند، باید بیش از این مورد بررسی قرار بگیرد. به نظر میرسد در حال حاضر رابطه مجلس و دولت با بخش خصوصی و دانشگاه یا قطع شده و یا ضعیف است.
سرعت عمل مجلس پایین است، نباید وقتش به بطالت بگذرد*منظور نظارت و تحقیق و تفحص است...
خیر، بنده در حال حاضر در مورد نظارت بحثی ندارم، هر چند نظارت مجلس را هم ناقص و ضعیف ارزیابی میکنیم. مجلس در دوره گذشته قوانین بسیار خوبی را وضع کرد، البته بسیاری از آنها طولانی شد. از نظر بنده سرعت عمل مجلس پایین است، از اینرو همه باید کمک کنند که وقت مجلس به بطالت نگذرد و از طرفی قوانینی وضع شوند که به پیشرفت کشور کمک کنند.
*مواردی نظیر طرح صیانت، دسترسی آزاد مردم به اطلاعات و بحثهای معیشتی در مجلس طولانی شدند، بنابراین شما با این قبیل طرحها همراهی نخواهید داشت؟
مباحث مربوط به معیشت مردم باید زودتر انجام شود و یا در زمینه بحث صیانت همه جوانب باید در نظر گرفته شود. در حقیقت بحث فرهگی با سختافزار پاسخ نمیدهد. در حقیقت نمیتوان فرهنگ مردم را از طریق زور تغییر داد.
بحث را باز نمیکنم اما به عنوان مثال بخواهیم در مورد بیحجابی در مجلس صحبت کنیم، بیحجاب با بیحجاب تفاوت دارد کما اینکه یکی مورد عناد دارد و از دشمن پول گرفته اما مورد دیگر چنین فرهنگی دارد و عادت کرده است. اینها ضعفهای این قانون است که به واسطه سختافزار هم حل نخواهد شد.
بخشهای ضعیف جامعه که به نان شب محتاج هستند، فیلترشکن میخرند، این چه موفقیتی است؟*با توجه به سابقه حضور شما در صدا و سیما، درباره طرح صیانت چه نظری دارید؟
آیا فیلترینگ تاکنون در کشور موفق بوده؟ خیر. وقتی در عمل فیلترینگ موفق نیست و بخشهای ضعیف جامعه که به نان شب محتاج هستند، فیلترشکن میخرند، این چه موفقیتی است؟ طرف نان و گوشت بخرد، بهتر است یا اینکه فیلترشکن؟ بنابراین موفق نبوده و گیری دارد.
رائفیپور مسئول نیست و فقط گفتمان انتقادی نسبت به وضع موجود دارد. وقتی فرد مسئول و به عبارتی کارهای نباشد و شغلی نداشته باشد، میتواند نسبت به همه چیز انتقاد کند. در این دوره انتخابات امناء و رائفیپور توانستند از کم بودن مشارکت مردم استفاده کنند.
علاوه بر این در مبارزه با قاچاق کالا هم موفق نبودیم، البته به معنی این نیست که کار نکردیم کما اینکه در مبارزه با مواد مخدر هم موفق نبودیم. وقتی امری از ناهنجاری تبدیل به هنجار شد کنترل و مبارزه با آن اقدام سختی است.
پسر عمو و شوهر خواهرم نقشی در تایید صلاحیتم نداشت*در مورد ورود به انتخابات مجلس به توصیه بزرگان اشاره کردید، این اشاره شما رابطه فامیلی شما با افرادی نظیر آقایان مصطفی پورمحمدی که پسر عموی شما هستند و همچنین سیدمحمد حسینی، همسر خواهرتان را یادآور میشود. چرا به لیستهای نزدیک به دولت ورود نکردید و به شانا رفتید؟ برادر همسر معاون رئیس جمهور بودن، تا چه اندازه خیال شما را بابت تایید صلاحیت راحت کرده بود؟
هیچ کدام از این افراد نقشی در تایید صلاحیت بنده نداشتند و حتی اطلاع هم نداشتند چراکه داوطلبی خود را حتی از خانواده هم پنهان کردم، در حقیقت به من گفتند که اسمم در لیست است از طرفی میدانستم که تا لحظه آخر افراد در لیست جابهجا میشوند و قطعی نیست.
به من گفتم شما بخورید و بخوابید و به مسافرت بروید، لیست شانا رأی می آوردلذا گفتم اگر در لیست نباشم حتماً انصراف میدهم از طرفی به من گفتند که اگر در لیست شانا حضور داشته باشید صد در صد رأی میآورم که در نهایت صد در صد رأی نیاوردم، در نتیجه گفتم چه کار کنم؟ گفتند هیچ کاری نکنید شما بخورید، بخوابید و مسافرت بروید، لیست رأی میآورد.
البته این دفعه دعوا شد و لیست رأی نیاورد که این هم شانس ما بود. اما در مورد اینکه چرا در لیست آقا مصطفی، پسرعمویم نیستم، با وجود اینکه او فرد دلسوز برای انقلاب و نظام، و بسیار فداکار است، اما علاقه نداشتم در لیست او باشم چراکه از طرف آنها پیشنهاد نداشتم اما بعداً به اطلاع پسرعموم رساندم که کاندیدا شدم.
همچنین آقای حسینی (همسر خواهر) اطلاع نداشت که در انتخابات ثبت نام کردم، روز آخر متوجه شد. در حقیقت ما خانواده بزرگی هستیم و در این امور باهم کاری نداریم، از نظر فکری و سیاسی آزادی داریم اما همه ما از قدیم باهم آشنا شدیم. برای مثال من از ۱۰ سالگی با رهبری آشنا شدم، مهمان ما بودند و از همان زمان بنده شیفته ایشان شدم و این ارادت همچنان باقی است.
در لیست شانا، پایداری ها زرنگ تر و با سیاست بیشتری اقدام کردند*به دعوا در لیستها اشاره کردید، یکسری از دعواها مربوط به شانا و پایداری بود که بحثبرانگیز بود و در نهایت نتیجه زد و بند قالیباف با آقاتهرانی و محصولی نمود پیدا کرد، شما از این برخوردها در انتخابات چه اطلاعاتی دارید؟ ضمن اینکه نتیجه انتخابات تا چه اندازه برای شما شوکه کننده بود؟
بنده کلمه زد و بند را مناسب نمیدانم، بهتر است از کلماتی نظیر تعامل و گفتگو استفاده کرد. بنده از خیلی از این امور اطلاع ندارم. قضیه به این ترتیب بود که ظهر یکشنبه وقتی کربلا بودم به بنده گفتند برای مصاحبه بروم. لذا بعد از کربلا برای دیدار مادرم که ۹۰ ساله است، به رفسنجان رفتم. فکر میکنم روز نیمه شعبان که رفسنجان بودم، تماس گرفتند و گفتند در لیست قرار گرفتی، ساعت پروازم را از شب به صبح زود موکول کردم، به تهران آمدم، خدمت حدادعادل و قالیباف رفتم، آنها هم به قول خودشان از جلسه سنگین آمده بودند و گفتند لیست تکمیل شد.
در این لیستبندی به نظر بنده پایداری با سیاست بیشتر و زرنگتر اقدام کردند، لذا در نهایت توافق کردند ، چند نفر از پایداری وارد لیست شوند. وقتی این اتفاق افتاد پایداریها گفتند محصولی که شما با او توافق کردید نماینده همه پایداریها نیست بلکه نماینده بخشی از پایداری است، بخش دیگر پایداری گروههای دیگر هستند.
نمیدانم رائفیپور راست میگوید یا حدادعادلامناء افراد دیگر هستند، همچنین رائفیپور حضور دارد. حدادعادل میگوید دوست داشتیم با همه تعامل کنیم اما نشد ولی رائفیپور میگوید حدادعادل با ما تعامل نکرد. اینکه چه کسی بیشتر راست میگوید اطلاع ندارم اما اعتقاد خودم این است که نیروهای انقلاب و وفادار به انقلاب که رهبری را قبول دارند با اتحاد و همدلی بیشتر و نه کشکی با یکدیگر توافق میکردند که این دعواها و مشکلات پیش نیاید.
رسایی همسایه بنده است. همدیگر را در صف نانوایی و سبزی و ... می بینیم. بالاخره هر کسی روش و ادبیاتی دارد، زمانی که او مدیر ارشاد قم بود باهم آشنا شدیم. همه این افراد قابل احترام هستند اما من فردی که هر چه رسایی یا نبویان گفت، گوش کنم، نیستم.
در همین چند روز با کاندیدایی آشنا شدم که او را از خودم اصلحتر میدانم و به خودش هم گفتم که شایستگی شما برای ورود به مجلس از من بیشتر است، البه این فرد در لیست شانا حضور ندارد. بعد از مصاحبه وارد گروه ۱۵ نفره شدیم که مجدداً سوال و جواب شد البته سوالات سخت نبود و بنده همه را پاسخ دادم. به نظر بنده افراد حاضر در لیست بهتر میتوانست انتخاب شود، یعنی همین ۳۲ نفر را به خوبی بررسی میکردند و مشاهده میکردند که چه کسی تجربه و عقل بیشتری دارد و یا چه کسی دلسوزتر است، که اگر او وارد مجلس شود، بهتر است. بنابراین بنده اصلاً این دعواها را قبول ندارم.
پدر و مادر کاندیداها، یکی از ملاکهای ورود به لیست شانا بود*ملاکها برای حضور افراد در لیست غلط است و یا هیئت به خوبی افراد را انتخاب نکرد؟
معیارها و ملاکها باید بهتر و با دقت بیشتر انتخاب میشد...
*معیارها چه بودند؟
یکی از ملاکها سابقه افراد، پدر و مادر آنها، میزان وفاداری به کشور و مردم، هدف آنها از حضور در مجلس پول و ثروت است یا شهرت و قدرت و در مجموع مجلس را چگونه ارزیابی میکنند. نگاه به مجلس به این ترتیب باشد که در آنجا غنائمی برای تقسیم وجود دارد، البته متاسفانه این نوع نگاه به مجلس در برخی از نمایندگان وجود داشته است که این برای نماینده انقلابی ضعف محسوب میشود.
در حقیقت با هر وسیله و با هر قیمتی به مجلس رفتن، ضعف محسوب میشود. همچینن میزان تجربه و سواد، قدرت فرد به این ترتیب که تا چه اندازه قدرت لابیگری و تعامل با دیگران را دارد. همه این موارد اهمیت دارد. بنده از جمله افرادی هستم که در دایره ز گهواره تا گور دانش بجوی قرار دارم. برخی افراد خوب صحبت میکنند و بعضی تفکر خوبی دارند، در هر صورت مجلس کار گروهی و جمعی است که باید قوانین ملی و به نفع همه مردم ایران وضع کند.
*در گعدههای تشخیص تواناییهای افراد آیا ملاکی برای تشخیص فهم افراد از قانونگذاری و در مجموع آشنایی با مجلس وجود دارد؟
بله سوالاتی بود اما بیشتر در مورد سوابق، تفکرات، اندیشه و نظات سوال میشد. اما این موارد را در نهایت یاد میگیریم به ای ترتیب که میپرسیم و یاد میگیریم. تجربه و شخصیت با خواندن کتاب حاصل نمیشود، بنده یکی از مخالفین کنکور و نظام آموزشی هستم چراکه با تست زدن نمیتوان دانشممند انتخاب کرد. تفکر فرد با تست زدن مشخص نمیشود.
یکی دو نفر از اعضای لیست اولیه شانا وارد لیست های دیگر شده اند*در مرحله دوم انتخابات تعداد داوطلبین کمتر از دوره اول است، اخبار مطرح می شود که تعدادی از حاضرین در لیست اولیه شانا در مرحله دوم با امنا بسته اند و به قول شما تعامل کردند، ارزیابی شما از این چرخشهای سیاسی که به نوعی بیاخلاقی محسوب میشود، چیست؟
تعداد زیادی نبود، در حد یکی دو تفر از اعضای شانا بودند که این کار را انجام دادند. درهر صورت امکان دارد طرف احساس کند شاید رأی نیاورد و یا پایگاه و جایگاهی که در آن قرار گرفته ضعیف است و خدشهدار شده است، لذا لابی میکند که وارد لیستهای دیگر شود و یا احزاب رقیب این افراد را به سمت خود میکشانند و میگویند شاید این افراد از سایرین که خودشان دارند، بهتر باشند. این رفتارها پیش از این در کشور کم بوده اما حالا باب شده است.
*از نقش رائفیپور در انتخابات گفتید، به نظر شما چه اتفاقی در سپهر سیاسی کشور افتاده که فردی مانند رائفی پور لیست ارائه میکند و حتی گفته میشود او در انتخابات هیئت رئیسه مجلس نفوذ دارد، از طرفی شاهد نگرانی های برخی چهره ها در مورد حضور رائفیپور در سیاست هستیم، ارزیابی شما از نفوذ چنین افرادی در مجلس، که بعضاً با لگوی تندرو شناخته میشوند، به چه صورت است؟
ما نمیتوانیم در مورد رائفیپور منفی حرف بزنیم، بهرحال او فردی است از طریق شبکههای مجازی سخنرانی کرده و حرف زده و مریدان، طرفداران و هواداران جذب کرده، لذا این هنر رائفیپور بوده است. تا الان هم او خیلی نامربوط صحبت نکرده است.
وقتی عده خاص رأی بدهند، لیست امناء و از آن طرف هم رائفیپور، بالا میآیند*حتی صحبتهایی که در مورد امپریالیسم داشته که نشان دهنده تندروی است...
در جامعه گروههایی رائفیپور را پسندیدند. رائفیپور به این دلیل در انتخابات برنده میشود که تودههای مردم بنابر دلایلی از جمله نارضایتی از دولت، اوضاع اقتصادی و نارضایتی از زندگی جذب او میشوند. مسئله فعلی کشور در جامعه ما رضایت است چراکه وقتی فرد ناراضی است، این نارضایتی باعث میشود که رأی ندهد، میزان مشارکت کاهش پیدا کند و عده خاصی رأی بدهند، وقتی عده خاص رأی بدهند، لیست امناء و از آن طرف هم رائفیپور، بالا میآیند و رأی میآورند اما وقتی عده بیشتری در انتخابات مشارکت کنند شاید این لیست رأی نیاورد. افراد بسیار کم و محدودی در انتخابات مشارکت کردند.
درست است که بذرپاش وزیر راه و ترابری است و با انواع وسایل نقلیه نظیر قطار، اتوبوس و هواپیما در ارتباط است اما سرعت خودش هم زیاد است.
رائفیپور بیکار است میتواند نسبت به همه چیز انتقاد کند*منظور این است که رائفیپور از نارضایتی تودهها استفاده کرد...
اولاً رائفیپور مسئول نیست و فقط گفتمان انتقادی نسبت به وضع موجود دارد. وقتی فرد مسئول و به عبارتی کارهای نباشد و شغلی نداشته باشد، میتواند نسبت به همه چیز انتقاد کند. من هم که بیکار هستم میتوانم به بسیاری از موارد انتقاد کنم و بلدم موارد داغتر بیان کنم. اولاً باید خدا را در نظر بگیریم و بعد نظر بدهیم. اما در این دوره انتخابات امناء و رائفیپور توانستند از کم بودن مشارکت مردم استفاده کنند.
*در مرحله اول و دوم انتخابات از طرف شریان با شما تماس گرفتند؟
خیر، بنده اصلاً نمیدانم چه کسانی در شریان هستند...
سرعت بذرپاش برای طی کردن پله های ترقی زیاد است!*بذرپاش و دوستانش...
خیر، وقتی مدیر شبکه ۳ بودم بذرپاش عضو شورای راهبردی شبکه ۳ بود. او فرد باهوشی است اما سرعت او برای طی کردن پلههای ترقی زیاد است. درست است که بذرپاش وزیر راه و ترابری است و با انواع وسایل نقلیه نظیر قطار، اتوبوس و هواپیما در ارتباط است اما سرعت خودش هم زیاد است.
به هیچکدام از جریانهایی که از بنده حمایت کردند، متعهد نخواهم بود*در مرحله اول انتخابات مجلس نام شما در لیست شانا بود اما در مرحله دوم نام شما در در چند لیست دیگر هم هست و ...
در حال حاضر حدود ۷،۸ گروه از بنده حمایت کردند. غیر از شورای وحدت حامیان انقلاب اسلامی با حمایت بوربور، جامعه اسلامی مهندسین و ... همگی از بنده اعلام حمایت کردند. در مجموع بنده خیلی با این احزاب آشنایی ندارم اما تماس میگیرند و ابراز لطف دارند.
*اگر وارد مجلس شوید به کدام یک از حامیان خود اعم از شانا یا شورای وحدت متعهد خواهید بود؟
به هیچکدام از جریانهایی که از بنده حمایت کردند، متعهد نخواهم بود.
من هم شنیدم که در دولت ۴،۵ نفر هستندکه تصمیمات را نهایی میگیرند. اسامی دو سه نفر از این افراد را میدانم اما نمیتوانم بگویم.
*پس آن حمایت ظاهری بوده یا ...
خیر، باید این نکته را در نظر گرفت که چه چیزی برای کشور مطلوب است و بزرگان توصیه میکنند چراکه مجلس کار جمعی است.
همیشه با مدیران بالاتر دعوا میکردم*در جلساتی که به شانا رفتید، تعهد ندادید؟
خیر، از من هیچ تعهدی نگرفتند، بنده کلاً فردی نیستم که در چارچوب بگنجم، به این ترتیب که همیشه با مدیران بالاتر دعوا می کردم و به حرف آنها گوش نمیکردم.
*در صدا و سیما هم شرایط به همین ترتیب بود؟
بله.
اگر جای قالیباف و رئیسی عوض میشد، بهتر بود*قالیباف تا چه اندازه در مجلس یازدهم موفق بود؟
در موجودی مجلس یازدهم قالیباف بهتر بود و میتوانست مجلس را اداره کند. چه کسی غیر از او میتواند مجلس را اداره کند؟ البته اگر جای قالیباف و رئیسی عوض میشد، بهتر بود چراکه قالیباف عملیاتی است و رئیسی سخنران بهتری است.
*برخی میگویند هزینه مدیریت قالیباف همیشه بالا بوده.
بهرحال یک نظر است اما در هر صورت توانسته کاری را تمام کند، اتوبانی را به سرانجام برساند. در هر صورت قالیباف در شهرداری خیلی موفق بود و اگر برای ریاست جمهوری میرفت بهتر از رئیسی عمل میکرد.
*ایرادی که به قالیباف میگیرند هزینههای بالا است...
بنده خیلی اطلاع ندارم.
*شما در صدا و سیما مدیر بودید و تجربه خیلی مهمی...
در این زمینهها که میگویند هزینهها بالا بوده، خبر ندارم.
فکر کنم میان قالیباف و متکی برای ریاست مجلس رقابت باشد*در مورد ریاست مجلس یازدهم به ظرفیت آن اشاره کردید و گفتید او خیرالموجودین بوده اما در مجلس یازدهم مدعیان ریاست بیشتر هستند، به نظر شما قالیباف برای ریاست مجلس دوازدهم مناسب است و یا متکی، رسایی، نبویان و...
همه این افراد میتوانند کمک کنند اما فکر کنم میان قالیباف و متکی رقابت باشد.
با رسایی همسایه هستیم اما آدمی که به حرف او یا نبویان گوش کنم نیستم*همکاری با چهره هایی نظیر رسایی برای شما خوشایندتر است یا با پزشکیان و امثالهم؟
بنده برای همه افراد احترام قائل هستم با همه نوع افراد در زندگی کار کردم، مخصوصاً با هنرمندان و ورزشکاران که تعامل با انها بسیار دشوار است. رسایی همسایه بنده است. بالاخره هر کسی روش و ادبیاتی دارد، زمانی که او مدیر ارشاد قم بود باهم آشنا شدیم. در هر صورت افراد مومن و مخلصی در پایداری وجود دارند.
مصباح یزدی نباید وارد سیاست می شدزمانی که بچه بودم ۷۰ روز میزبان مصباح یزدی در رفسنجان بودیم و پنهان هم نبوده است. او فردی دانشمند، دلسوز، ملا، فرهیخته و خیلی بود اما سیاسی نبود و به نظر بنده مصباح یزدی نباید در عرصه سیاسی میبود، چنانچه خزعلی نیز نباید در سیاست میبود البته او همیشه در زندان و تبعید بود. عرصه سیاست بیپدر و مادر است و سالم نیست. گفتمان در این عرصه بسیار است. همه این افراد قابل احترام هستند اما من فردی که هر چی رسایی یا نبویان گفت، گوش کنم، نیستم.
پزشکیان را قبول دارم، هم صراحت لهجه دارد هم دلسوز است*در مورد پزشکیان چطور...
پزشکیان را قبول دارم او فردی زحمتکش و با صراحت لهجه است که دلسوزی دارد و ساده زیست است، این موارد را بنده طبق شناختی که از راه دور از پزشکیان دارم، گفتم. البته از نبویان هم مورد بدی مشاهده نکردم.
به من گفتند که اگر در لیست شانا حضور داشته باشید صد در صد رأی میآورم که در نهایت صد در صد رأی نیاوردم، به من گفتند هیچ کاری نکنید شما بخورید، بخوابید و مسافرت بروید، لیست رأی میآورد.»
*گاهاً با مطرح شدن برخی موارد شرایط و جو سیاسی خاصی در مجلس حاکم میشود، در صورت ورود به مجلس فکر میکنید در مورد موارد مثل طرح صیات با اصولگرایان همسو خواهی بود و یا نظر خاص خودتان را دارید؟
امکانش وجود دارد. حرف فعلی بنده این است که چرا در کشور قوانین اجرا نمیشوند. بنده دورهای در وزارت صمت بودم، در آن زمان درگاه جامع تجارت وجود داشت که همه واردات و صادرات در آن محل ثبت میشدند، چرا این طرح هماکنون موفق نیست؟ قرار بود اگر حتی یک تریلی در بندرعباس بارگیری میشود در سامانه ثبت و مشاهده شود اما این اتفاق نیفتاده و موفق نیست. در ایران مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حلقههای بهم پیوسته هستند، نمیتوانیم جزئینگر باشیم بلکه باید به صورت کلی این موارد را در نظر گرفت. در حال حاضر انبوهی از قوانین در زمینههای گوناگون داریم اما در زمینه فرهنگی با کمبود قوانین مواجه هستیم چراکه این زمینه بسیار حساس است.
*گفته میشود مجلس دوازدهم فراکسیون اکثریت نخواهد داشت، به نظر شما چنین مجلس موفق خواهد بود؟
این پیشبینی است که شاید در عمل شرایط تغییر کند اما نداشتن فراکسیون اکثریت نمیتواند به زیان باشد، در هر صورت ترکیبی از همه جناحهایی است که به آنها جناح قدرت گفته میشود. تعداد سوالات زیاد شد(خنده)
من و رسایی در صف نان یکدیگر را میبینیم*بسیاری از سوالات را نپرسیدیم برای مثال منزل شما کجاست که با رسایی همسایه هستید...
خانه ما در خیابان ایران است، من و رسایی میتوانیم دست یکدیگر را بگیریم و پیاده در محل برویم. پیش از این حدود ۳۰، ۴۰ نماینده مجلس در خیابان ایران ساکن بودند اما مجلس برای آنها خانه ساخت و به آنجا رفتند. اما در مجموع در صف نان، کاهو و سبزی...
*در صف گوشت هم یکدیگر را میبینید؟
در صف گوشت خیر، به دلیل اینکه سنم بالاست نباید زیاد گوشت بخورم. (خنده)
*بسیاری بر این باور هستند که اقلیت قوی در مجلس میتواند بالانس ایجاد کند، به نظر شما مستقلین می توانند یک اقلیت قوی را در این مجلس تشکیل دهند و تا چه اندازه میتوانند در مجلس موثر واقع شوند؟
اگر مستقلین بتوانند گفتمان خوبی در مجلس راه بیندازند و از اخلاق خوبی برخوردار باشند، میتوانند موفق شوند، اخلاق بسیار مهم است.
*منظور شما از اخلاق چیست؟
یعنی با دعوا، تکبر و شاخه و شانه کشیدن رفتار نکنند.
قالیباف زرنگ است، با لابی رئیس مجلس میشود*با توجه به شناختی که از قالیباف دارید، به نظر شما اگر او رئیس مجلس نشود، به سمت ریاست جمهوری میرود؟
نمیدانم چه میشود اما فکر میکنم قالیباف برای ریاست مجلس رأی میآورد چراکه او فرد زرنگی است، عملیاتهایی انجام میدهد.
*یعنی لابی میکند...
بالاخره لابی میکند، یک کاری میکند.
*یعنی خبری است؟
من هیچی نمیدانم.
اطلاعاتم از پشت پرده کم است/ شماره پلاک ماشینم را هم نمیدانم*پس فکر میکنید اینجوری است.
من کلاً اطلاعاتم از پشت پرده کم است و علاقه هم ندارم که بدانم این چی شد، آن چی شد، برای مثال شماره پلاک ماشینم را نمیدانم.
وقتی نمایندگان سر دو راهی قرار میگیرند، به جای اینکه استخاره بگیرند چه کنند، به آنها توصیه میشود*بعضاً گفته میشود ریاست قالیباف از بیرون شارژ میشود.
نمیدانم اما شنیدم گاهی وقتها توصیههایی میکنند، مخصوصاً وقتی نمایندگان سر دو راهی قرار میگیرند، به جای اینکه استخاره بگیرند چه کنند، به آنها توصیه میشود که این کار را انجام بدهند، بهتر است. البته بنده این موارد را شنیدم و نمیدانم تا چه اندازه صحت دارد.
*مشارکت پایین در انتخابات از جمله حواشی انتخابات مجلس دوازدهم است و شما هم گفتید که لیست صبح ایران از این قضیه استفاده کرد، فکر میکنید علت مشارکت پایین در انتخابات مجلس دوازدهم چه بود؟ و اینکه وضعیت مشارکت در مرحله دوم به چه صورت خواهد بود؟
علت مشارکت پایین در انتخابات نارضایتی مردم بود و اگر این نارضایتی همچنان باقی بماند، مشارکت هم پایین خواهد بود کما اینکه در حال حاضر شاهد شور انتخاباتی در شهر نیستیم و بر این اساس میزان مشارکت در دور دوم انتخابات بسیار پایینتر باشد.
حدادعادل میگوید دوست داشتیم با همه تعامل کنیم اما نشد ولی رائفیپور میگوید حدادعادل با ما تعامل نکرد. اینکه چه کسی بیشتر راست میگوید اطلاع ندارم اما اعتقاد خودم این است که نیروهای انقلاب و وفادار به انقلاب که رهبری را قبول دارند با اتحاد و همدلی بیشتر و نه کشکی با یکدیگر توافق میکردند که این دعواها و مشکلات پیش نیاید.
*عزمی در دولت مشاهده میکنید که به دنبال افزایش رضایتمندی مردم باشد؟
طی یک هفته که نمیتوان میزان رضایت مردم را افزایش داد، مثلاً دولت الان میخواهد چه اقدامی انجام دهد؟ رضایت امری است که زودتر از این برای افزایش آن باید اقدام کرد، به این ترتیب که افکار عمومی را تغییر داد، دل مردم را بدست آورد و نرم کرد که در نهایت تفکر مردم تغییر کند و رأی دهند. البته این اقدام طی یکی دو هفته و حتی دو ماه انجام نمیشود.
*همانطور که اشاره کردید نارضایتی مربوط به عملکرد درست است، ارزیابی شما از عملکرد دولت به چه صورت است؟ و اینکه در ۱۴۰۴ دولت رئیسی تکرار خواهد شد؟
تا رقیب چه کسی باشد و چه شعاری بدهد، الان نمیشود پیشبینی کرد.
*و ارزیابی شما از عملکرد دولت رئیسی؟
دولت در برخی زمینهها موفق بوده و در بسیاری از موارد موفق نبوده است. برای نمونه مدیران بسیار عزل و نصب میشوند و تغییرات فراوان است. در هر صورت باید به خوبی انتخاب کنند که طرف ۲،۳ سال کار کند. نمیشود در جای بزرگی مدیرانی برای ۲ تا ۵ ماه انتخاب کرد.
شنیدم در دولت ۴،۵ نفر هستند که تصمیمات نهایی را میگیرند*گفته میشود گعدههای خاصی در دولت وجود دارند که به جای رئیسی تصمیم میگیرند.
من هم شنیدم که در دولت ۴،۵ نفر هستندکه تصمیمات را نهایی میگیرند.
*چه کسانی.
اسامی دو سه نفر از این افراد را میدانم اما نمیتوانم بگویم.
*گفته میشود امام صادقیها هستند.
بهرحال امام صادقی و امام باقری، ائمه داریم که برای آنها احترام قائل هستیم. بسیاری از اقوام بنده در امام صادق درس خواندند و افراد خوبی هستند. بهرحال دانشگاه امام صادق بسیار به کشور کمک کرد. یکی از خدمات ارزشمند آیتالله مهدوی کنی دانشگاه امام صادق بود که خروجی این دانشگاه نسبت به بقیه دانشگاهها بسیار خوب بود.
وقتی ناگهان فردی را وزیر می کنند، نتیجه همین می شود*یعنی خروجی دانشگاه امام صادق در زمینه اقتصاد را خوب ارزیابی میکنید؟
نمیگویم در حوزه اقتصاد، بلکه میگویم خروجی این دانشگاه از بقیه بهتر بود.
*بهرحال این افراد در دانشگاه امام صادق آموزش دیدند و در جامعه پیاده میکنند.
تمرین میکردند، اینکه ناگهان فردی را برای وزارت میگذارند نتیجه همین میشود بهرحال چنین فردی باید مدتی تمرین کند.
در ایران وقتی فرد کارهای میشود اول میگوید ویرانه تحویل گرفتیم، قبلی پدرسوخته، نفهم، بیسواد و ... بود*یعنی گرم نکردند...
تجربه در ایران بسیار اهمیت دارد باید به افراد با تجربه احترام گذاشت و از آنها استفاده کرد. برای نمونه گفته میشود در چین وقتی فردی به عنوان وزیر میراث فرهنگی انتخاب میشود جایگاه او در وسط قرار میگیرد و سمت چپ و راست او وزیر آینده و وزیر سابق مینشینند.
اما در ایران وقتی فرد کارهای میشود اول میگوید ویرانه تحویل گرفتیم، قبلی پدرسوخته، نفهم، بیسواد و ... بود، اگر هم متوجه شوند که قرار است قائم مقام جای او را بگیرد همان اول زیرآب او را میزنند. این روش بسیار بدی است.
وزیر رئیسی به دنبال ریاست جمهوری است*به نظر شما تیم رئیسی نیاز به تغییر و جابهجایی دارد؟
نمیدانم، نمیتوانم اسم ببرم اما در حال حاضر وزیری در کابینه است که به دنبال ریاست جمهوری آینده است. این فرد باید کار کند و یا به دنبال ریاست جمهوری باشد. کار کردن و هوای ریاست جمهوری داشتن با هم تفاوت دارند.
بنده با شهید سلیمانی رفاقت داشتم و حتی یکی از برادرانم عضو لشکر او بوده، ۷۰ ماه جبهه با او بوده و الان جانباز است. چرا فردی میشود حاج قاسم محبوب دلها و چرا بسیاری از افرادی که حضور دارند، محبوب دلها نمیشوند؟ اخلاص و سختکوشی برای مردم وجود دارد. لذا باید تکلیف روشن شود، نقشه این است که به مردم خدمت کنید و یا در آینده فلان کاره شوید. در مجموع درباره ترمیم یا تغییر سخن این است افرادی که شبانهروز کار میکنند، باید در دولت بمانند.و البته باید عقلانیت را به کار ببریم.
صدا وسیما به نفع امناء کار کرد*برگزاری انتخابات را در صدا و سیما تجربه کردید، آن زمان صدا و سیما در حوزه انتخابات چه محورها و ملاحظاتی داشت؟ و آیا امروز آن محورها تغییر کردند؟
وقتی صدا و سیما میگفتند زمان انتخابات باید بیطرفی را حفظ کرد اما این حرف بود و نمیشد به آن عمل کرد. الان بازیها رو هستند که زشت است. سیاست امر پیچیدهای است، یعنی عالم بیپدرومادر، پیچیده، سهمگین و بیرحم است، از اینرو سیاست قواعد و آدمهای خاصی میخواهد و افراد بیتجربه نمیتوانند به خوبی در این امور نقش بازی کنند. متاسفانه در همین انتخابات گذشته همه چیز بسیار رو بود، قبلاً میگفتند باید بیطرف بود اما مقداری پیچیدهتر عمل میشد، نمیتوانیم بگوییم افراد بیطرف هستند. بهرحال هر فردی در هر جایی انتخابگر است.
*این رو بازی کردن به نفع کدام جریان است؟
چپ و راست که نداریم اما به نفع امناء بود.
اگر رأی نیاورم همسرم بسیار خوشحال می شود*ارزیابی شما از احتمال ورود به مجلس چگونه است؟
هیچی نمیدانم، کما اینکه در مرحله اول انتخابات در راستای تبلیغات اقدامی انجام ندادم و الان هم کار خاصی انجام ندادم. البته به دلیل اینکه در این دوره تعداد افراد کمتر است و اسم بنده در بالای لیست است، شانس رأی آوردنم بیشتر است اما در مجموع هیچ چیزی قابل پیشبینی و اگر رأی نیاورم اصلاً ناراحت نمیشوم، البته اگر رأی نیاورم همسرم بسیار خوشحال میشود.
*چرا؟
مجلس گرفتاری فراوانی دارد.
صداوسیما مخاطب ندارد*شما به عنوان مدیر با سابقه صدا و سیما نقش صدا و سیما در شور و اشتیاق مردم برای انتخابات و بالعکس بیتفاوتی آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این دوره از انتخابات عملکرد صدا و سیما خوب بود اما باید تأسف بخوریم که مردم همانطور که برای رأی دادن مشارکت نکردند، تلویزیون را هم نگاه نمیکنند، لذا صدا و سیما مخاطب ندارد و تعداد آن بسیار کم است و مردم با این برنامهها برای مشارکت ترغیب نمیشوند باید اتفاقات دیگری صورت بگیرد و هیجانات خاصی اتفاق بیافتد. اما تلاش فراوانی کردند.
در مجلس یازدهم قالیباف بهترین گزینه بود و می توانست مجلس را اداره کند. چه کسی غیر از او میتواند مجلس را اداره کند؟ البته اگر جای قالیباف و رئیسی عوض میشد، بهتر بود چراکه قالیباف عملیاتی است و رئیسی سخنران بهتری است.
*با توجه به اینکه در امر صدا و سیما سابقه دارید، چه توصیهای به صدا و سیما میکنید؟
الان هیچ نسخهای نمیتوانم بدهم.
*اصلاً؟
خیر
*یعنی نمیشود هیچ کاری کرد؟
میتوان کارهایی انجام داد اما بسیار سخت و زمانبر است. تغییر سلیقه و گرایش مردم بسیار سخت است. در حال حاضر کارکرد تلویزیون تغییر کرده و موبایل همه کاره است. قبلاً وقتی افراد به مسافرت میرفتند در طول مسیر میخوابیدند یا کار دیگری میکردند اما الان با موبایل سرگرم میشوند، لذا رسانههای جدید جایگزین تلویزیون شدند.
اگر مردم خوشحال می شوند باید اینترنت را آزاد کرد*اگر نماینده مجلس شوید، اولین کاری که انجام میدهید، چیست؟
سعی میکنم خدا را در نظر بگیرم، به قشر ضعیف توجه کنم کما اینکه مراجعهکنندگان فراوانی دارم که ضعیف هستند، این افراد پیش از این به پدرم مراجعه میکردند و ما هم کماکان انجام میدهیم. مسئله فقر مردم برای بنده بسیار اهمیت دارد. گرفتاری مردم در زمینههای مختلف بسیار زیاد است، لذا مواردی را دنبال میکنم که مردم خوشحالتر شوند.
در چین وقتی فردی به عنوان وزیر میراث فرهنگی انتخاب میشود جایگاه او در وسط قرار میگیرد و سمت چپ و راست او وزیر آینده و وزیر سابق مینشینند. اما در ایران وقتی فرد کارهای میشود اول میگوید ویرانه تحویل گرفتیم، قبلی پدرسوخته، نفهم، بیسواد و ... بود، اگر هم متوجه شوند که قرار است قائم مقام جای او را بگیرد همان اول زیرآب او را میزنند. این روش بسیار بدی است.
*یعنی اینترنت را آزاد میکنید؟
اگر مردم خوشحال شوند بله.
*در زمینه حجاب هم تغییری به وجود میآورید؟
در زمینه حجاب خیر، چراکه حجاب قانون دارد که باید اعمال شود.
*با یک جمله مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات کنید.
مردم از مسئولین ناراضی هستند، دل خوشی ندارند، گرفتاریهای فراوانی دارند، برای تغییر هم که شده باید وارد میدان شده و رأی بدهند، هر اندازه میزان مشارکت افزایش پیدا کند، بهتر است البته خدا را هم در نظر بگیرند و به آن فردی که میپسندند رأی بدهند.
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904069